در ابتدای سی دی، مهندس حسین دژاکام دررابطهبا حس صحبت میکنند؛ پنج حس درون که مربوط به جسم میشود و ۵ حس برون که قابللمس نمیباشد؛ مانند عزیزی که از دست دادهایم حسش میکنیم؛ اما لمس نمیتوانیم کنیم و با حس درون او را در خواب میبینیم؛ یعنی در عالم خواب با چشم دیگر و خویشتن دیگر و با جسم دیگر در عالم دیگر بهوسیله آنها ضبط میشود.
در خواب مرتب به آن دنیا میرویم و دوباره به این دنیا باز میگردیم، هنگام خواب جسم ما مانند جسد افتاده؛ اما ما خیلی کارها در خواب انجام میدهیم و اینها حقیقی است. خواب سیر و سلوکی است که جسم در آن دخیل نیست و اندام کالبد دیگر در کار است که قابل رویت برای کسی نیست. زندگی پس از مرگ هم ادامه دارد.
هیچچیز در دنیا نیست مگر اینکه در ابتدا در اندیشه باشد و این آغاز خلق است و خیال هم وجود دارد. همه چیز با خیال به وجود میآید و وقتی حلقه حیات عوض میشود از یک بعد به بعد بعدی میرویم، فکر میکنیم کدام حقیقی و کدام مجازی هست؟ با خود میپرسیم آیا عالم خواب حقیقی است یا عالم بیداری؟
این مبحث در مورد حس است و جهان آشکار و جهان پنهان و در مورد مکر صحبت شده که اینجا بهمنظور چارهاندیشی است حتی در قرآن آمده است که خداوند بهترین و آخرین مکرکننده است.
همه چیز صور آشکار و پنهان دارد؛ مانند عشق، شخصیت، افکار و خیلی چیزهای دیگر؛ مکر هم صور آشکار و پنهان دارد، کسی که مکر میکند شاید در ظاهر رفتاری داشته باشد که برخلاف باطنش است، یعنی میخواهد حیله و نیرنگ کند و تشخیص این نیرنگ خیلی مهم است؛ یعنی ما بتوانیم راه را از چاه تشخیص دهیم؛ زیرا حیله و نیرنگ بر خلاف باطنش ظاهری زیبا و فریبدهنده دارد که این حیله و نیرنگ هم برای شخصی که این کار را انجام میدهد، عواقبی دارد و دچار مشکل میکند، هم برای آن کسی که مورد حیله و نیرنگ قرار میگیرد.
برای اینکه کسی بخواهد کار ضد ارزشی را راحتتر انجام دهد، لباس تقوا به آن میپوشاند و وقتی کسی بخواهد شما را فریب دهد، شما را متقاعد میکند. بعضیاوقات چنان حیله و نیرنگی به کار میگیرد که باورش خیلی سخت است. پس مکر یعنی، حیله، نیرنگ، چارهاندیشی، ضرر زدن به چیزی یا کسی که این مسئله در حیوانات نیز وجود دارد. بهعنوانمثال وقتی حیوانی میخواهد شکار کند مکر و حیله به کار میگیرد حتی ممکن است یک روز تمام تکان نخورد گرسنه بماند تشنه بماند؛ اما آن طعمه خود را شکار کند؛ ما باید خیلی آگاه و باهوش باشیم که مورد مکر و حیله دیگران قرار نگیریم.
مسئله دیگر در مورد خشم است، وقتی انسان خشمگین میشود، هوش او تقسیم بر ۳ میشود؛ یعنی انسان معمولی با ضریب هوشی ۱۰۰، تیزهوشان ۱۲۰، نابغهها ۱۵۰ است. وقتی یک انسان تیزهوشی خشمگین شود ضریب هوشی او تقسیم بر ۳ میشود یعنی ۴۰.
وقتی با یک انسانی در مواقع خشمگین بودنش حرف بزنیم نباید حرفهایش را جدی بگیریم؛ زیرا او در تعادل نیست و ضریب هوشی او به پایینترین درجه رسیده است و نمیداند چه میگوید، زمانی که یک مقدار از خشم او فروکش کند آن زمان میتوان با او صحبت کرد.
منبع: سی دی «مکر» از مهندس حسین دژاکام
نویسنده: همسفر مهری رهجوی راهنما همسفر پروانه (لژیون دوم)
رابط خبری: همسفر محبوبه رهجوی راهنما همسفر پروانه (لژیون دوم)
ارسال: مرزبان خبری همسفر آمنه
همسفران نمایندگی آبیک
- تعداد بازدید از این مطلب :
33